معرفی بندآورنده های خونریزی
بندآورنده های خونریزی در حقیقت پانسمان های اولیه ای هستند که از طریق مکانسیم های فیزیکی و جذبی( فعال/ غیر فعال) منجر به تحریک فرایند انعقاد خون و تسریع توقف خونریزی می گردند.
ویژگیهای یک بندآورنده خونریزی ایده آل شامل:
- سرعت هموستاز بالا
- توقف خونریزی در مدتزمان لازم
- سهولت استفاده: عدم نیاز به مهارت یا آموزش خاص
- زیست سازگاری مناسب: عدم ایجاد عوارض حاد یا مزمن
- جلوگیری از آلودگی محل زخم: اثرات ضد میکروبی یا جلوگیری از ورود عوامل میکروبی به محل زخم
- سهولت در ساخت، فرآیند استریل شدن و قیمت مناسب میباشد.
انواع مختلفی از بندآورنده ها در اشکال مختلف مانند بندآورنده های فیزیکی- مکانیکی، جاذبهای فعال و غیرفعال طراحی شدهاند. در ادامه به شرح بندآورنده ها کنونی، مزایا و معایب آنها می پردازیم.
1-بند آورندههای مکانیکی:
- باندهای فشاری Compression bandage technology
اساس این نوع فناوری فشار و چسبندگی بافتی است. سادهترین مدل آن گازهای نخی است که با فشار بر روی زخم قرار میگیرند. به دلیل عدم وجود عوامل فعال برای توقف خونریزی و از طرفی آسیب بافتی بهواسطه فشار وارده به محل زخم، کارایی بالایی ندارند. این بندآورندهها از یک یا چند باند جاذب نخی به همراه یک کمربند برای ایجاد فشار تشکیل شدهاند.
- شریانبند یا تورنیکه Tourniquets
این نوع بندآورنده از یک لایه نواری به همراه یک اهرم فشاری تشکیل شده که بر روی عضو بسته میشود تا مانع عبور جریان خون شود. این وسیله با وارد آوردن فشار برروی پوست و با مسدود کردن سرخرگ و سیاهرگها، جریان خون در آن اندام را موقتاً متوقف نموده و به کاهش یا قطع خونریزی کمک میکند. نمونههای ابتدایی این نوع از بند آورنده، نوارهای پارچهای متصل به یک چوب دستساز بوده که در دوران یونانیان باستان بهمنظور توقف خونریزی مورد استفاده قرار میگرفت. در اواسط قرن 20 ام تلاش در جهت توسعه شریانبندها به منظور کاهش خطرات پیچخوردگی معیوب و صدمات بافتی، سهولت استفاده در مدت زمان محدود و اثربخشی مؤثرتر، منجر به ساخت تورنیکههای مدرن شد که از یک نوار کامپوزیتی و یک اهرم ساده برای چرخاندن با حداقل انرژی ساختهشدهاند. آسیب بافتی و حجم خون بسیار زیاد ازدست رفته در هنگام استفاده، عوامل محدودکنندهی کاربرد این نوع از بندآورندههاست
- موم استخوان Bone wax
موم بندآورنده مخلوطی از موم و روغنهای طبیعی است که با پرکردن فضاهای داخل استخوان، خونریزی آن را بهصورت فیزیکی از طریق مسدود کردن کانال خونریزی بند میآورد. برای اولین بار استفاده از موم بندآورنده توسط Haden Horsley گزارش شد که مخلوطی از موم زنبورعسل و روغن بادام را برای توقف خونریزی در شکستگی جمجمه سگ استفاده کرد. امروزه این نوع از بندهآورندهها با نام تجاری Bone wax توسط شرکت اتیکون عرضه میگردند. اساس ترکیب این بندآورنده استفاده از موم درکنار یکسری عوامل روانکننده مانند روغنهای گیاهی، پارافین و… بهمنظور افزایش انعطافپذیری و تطابق موم در محل شکستگیهای استخوانی است. Bone wax در مقایسه با سایر هموستاتیکها بلافاصله خونریزی را بند میآورند و از لحاظ قیمت هم نسبتاً مناسب است اما با توجه به ماهیت آبگریز آن، زیست سازگار نیست و باعث مهار استخوانسازی میشود. همچنین بهعنوان یک عضو خارجی، محلی را برای عفونتهای باکتریایی ایجاد میکند. بر همین اساس هم پیشنهاد میشود که پس از قطع خونریزی از محل جراحی کامل برداشتهشده و در محلهای مستعد عفونت باکتریایی استفاده نشود. توسعه این نوع از بند آورنده منجر به ساخت بندآورنده فیزیکی دیگر با نام OSTENE شد که یک ترکیب کوپلیمری زیست سازگارتر نسبت به موم استخوان است.
2-بندآورندههای جاذب – غیرفعال
این دسته از بندآورندهها منجر به هموستاز جزئی میشوند بهطوریکه با پوشش محل زخم (چسبندگی بافتی) و جذب خون (تغلیظ عوامل انعقادی) باعث تسریع هموستاز میشوند
- بندآورندههای سلولزی Cellulose – based materials
این نوع از بندآورندهها از سلولز و کمی پکتین تشکیلشدهاند و قابلیت بالایی در جذب مایعات دارند. جذب خون توسط رشتههای سلولزی منجر به تغلیظ پلاکتها و سایر فاکتورهای انعقادی، درنتیجه هموستاز میشود. بنابراین بندآورندگی در این نوع از بندآورندهها به میزان زیادی به ویژگیهای سطحی آنها اعم از انرژی و بار منفی بستگی دارد. یکی از بزرگترین معایب بندآورندههای سلولزی مشکل چسبندگی آن به بافت در حال خونریزی است. بهطوریکه پس از قطع خونریزی بهسختی از محل زخم جدا میشوند که خود منجر به آسیب بافتی میگردد. مسئله چسبندگی به بافت با اصلاح ساختار این بندآورندهها با عوامل تسهیلکننده چسبندگی تا حدودی برطرف گردیده است. برای مثال نوعی از بندآورندهها با نامActivon Tulle ، پدهای سلولزی بافت شدهای هستند که در پارافین، روغنزیتون و پترولیوم ژلهای و… بهمنظور انتقال هیدروفوبیسته غوطهور شدند. ترکیب این مواد با فایبرهای سلولزی بهگونهای صورت میگیرد که تعادلی مناسب بین قدرت چسبندگی پدها و ویژگی جاذب بودن آنها به دست آید. تلاشهای زیادی بر روی افزایش ویژگیهای هموستاتیک این بندآورندهها بهواسطه اصلاح ساختار سلولزی آن صورت گرفته است. امروزه بندآورنده سلولزی مشتق شده از سلولز اکسیدشده دارای خواص فیزیکی و شیمیایی بهتری نسبت به پدهای معمولیاند. ویژگی برجسته این نوع از بندآورندهها سهولت استفاده از آنهاست بهطوریکه در هراندازهای و متناسب با انواع زخمها میتوانند مورداستفاده قرار گیرند. ماهیت اسیدی سلولز اکسیدشده همچنین منجر به خواص ضد باکتری در بندآورندهها شده است. با اینوجود گزارشاتی مبنی بر غیرفعال سازی عوامل انعقادی، لیز گلبولهای قرمز و القای واکنشهای التهابی در محل خونریزی به دلیل اسیدی شدن محیط زخم وجود دارند.
- بندآورندههای کیتوزان Chitosan / Chitin – based materials
کتین بعداز سلولز دومین پلیساکارید مهم در طبیعت است که تخریب آنزیمی آن منجر به تشکیل کوپلیمر کیتوزان میشود. اولین بار قابلیت کیتوزان در تسهیل فرآیند هموستازی در سال 1980 توسط Malettle گزارش گردید. امروزه کیتوزان در اشکال مختلف ازجمله پودر، فیلم، فوم، هیدروژل و … مورد استفاده قرار میگیرد. عملکرد کیتوزان در توقف خونریزی کاملاً مشخص نیست، اگرچه مکانیسمهای احتمالی آن انقباض عروق خونی، تثبیت گلبول قرمز و پلاکتها و تشکیل پلاکهای هموستازی است.
HemCon یک تک لایه کیتوزانی با ساختار متخلخل و به همپیوسته است که با جذب خون باعث القای هموستاز میشود. ساختار HemCon غیرمنعطف است که خود باعث محدودیت استفاده از آن در انواع زخمها میشود بهطوریکه عملکرد مناسب این نوع بندآورنده گاهاً نیازمند آموزش و تجربه در هنگام استفاده است. نوع منعطف این بند آورندهها با نام Chitoflex توسعه پیدا کردند.
Rapid Deployment Hemostat (RDH) ترکیب کیتوزان-پلیمر خطی HEMA همراه با قطعات پپتیدی مشتق از فیبرین است. قیمت آن حدود 300 دلار به ازای هر قطعه کوچک است و در ترمیم زخمهای کوچک استفاده میگردد.
Celox فرم پودری کیتوزان است و مانند HemCon با جذب خون و ایجاد یک سد فیزیکی (Mucoadhesive Barrier) در محل جراحت باعث توقف خونریزی میشود. مزیت فرم پودری کیتوزان قابلیت تطابق آن با محل زخم است و بهراحتی میتواند در انواع زخمها مورداستفاده قرار گیرد ولی در زخمهای با خونریزی شدید به دلیل جدا شدن از محل جراحت موفق نیستند.
بهطورکلی مزایای بندآورندههای کیتوزانی نیمهعمر بالا، سهولت استفاده و خواص ضدباکتریائی آنهاست اما محدودیت آنها گرانقیمت بودن، اثر هموستازی متفاوت بسته به کیفیت مورداستفاده و مشکلات تولید در مقیاس صنعتی است.
- بندآورندههای آلژینات Alginate – Based Materials
آلژینات یک پلی ساکارید خطی مشتق شده از مونومرهای متناوب یورونات و گلوکونات است. بارهای منفی زنجیرههای یورنیک اسید در کنار فاکتورهای انعقادی مانند کلیسم عامل اصلی ویژگی هموستازی این بندآورنده است. این نوع از بندآورندهها پس از جذب خون به فرم هیدروژل خود تبدیلشده و به سطح زخم میچسبند و درنهایت منجر به توقف خونریزی میشوند. Algosteril و Kaltostat نمونههایی از نشانهای تجاری این نوع از محصولات هستند.
- بندآورندههای ژلاتینی Gelatin – Based Materials
برای اولین در سال 1945 فوم ژلاتینی بهعنوان عامل بندآورنده خونریزی توسط Corell و Wise معرفی شد. فوم ژلاتینی یک اسفنج با منشأ ژلاتین حیوانی است که بهصورت ماتریکس فیزیکی با قرار گرفتن در محل جراحت و جذب خون فضائی را برای لخته شدن ایجاد میکند. در مقایسه با سایر بندآورندههای فیزیکی مانند موم استخوان، عفونت کمتری را ایجاد کرده و استخوانسازی را مهار نمیکند. در مقایسه با فیبرهای سلولزی جذب بیشتری داشته و حجم آن تا حدود 2 برابر افزایش پیدا میکند این مسئله خود عملکرد هموستازی مناسبی را برای این نوع از بندآورنده فراهم میکند، از طرفی مشکلات مرتبط با فشردگی ناشی از تورم بیشازحد و آسیبهای احتمالی مخصوصاً در نواحی بافتهای عصبی را هم به همراه دارد. نوع دیگری از بندآورندههای ژلاتینی چسبهای GRFاند. ژلاتین، ریسورکین و گلوتارآلدئید در محل زخم ریخته شده و کراسلینک بین اجزا باعث چسبندگی بافتی و توقف خونریزی میشود.
- بندآورنده پلی اتیلن گلیکول Coseal, Polyethylene Glycol – Based materials
Coseal در سال 2001 پس از پذیرش تأییدیه FDA با نشانهای تجاری Baxter, Fremont, CA وارد بازار شد. این نوع از بندآورنده به شکل محلول در محل جراحت اسپری شده و تشکیل یک ماتریکس هیدروژلی را میدهد که به یکدیگر و به بافت پیوندی محل جراحت متصل شده و سد محکمی را در برابر جریان خون ایجاد میکند. ازنظر خصوصیات هموستازی در مواردی مشابه Gelfoam است اما ازنظر سرعت عملکرد خیلی سریعتر است. از معایب این بندآورنده افزایش حجم آن تا حدود 4 برابر حجم اولیه است. بنابراین پیشنهاد میشود در بافتهای عصبی که فشار وارد به آنها باعث آسیب میشود، استفاده نگردد. نشان تجاری دیگری از بندآورندهای پلیاتیلن گلیکول، AdvaSeal است که بهتازگی توسط شرکت اتیکون عرضه میشود و دارای قدرت مکانیکی بالاتری نسبت به Coseal است.
- بندآورندههای پلییورتان Polyurethane – Based Materials
از پیشسازها یا سازههای پلییورتان در قالب فوم بهمنظور توقف خونریزی در حفره شکمی استفاده میشود. قدرت چسبندگی، جذب مایعات و قابلیت تورم این بندآورنده، اثر هموستازی قابلتوجهی را در کنترل خونریزیهای شدید از خود نشان داده است. از فیلم پلی یورتان که یک غشا نیمهتراوا است بهمنظور توقف خونریزی در زخمهایی با ترشحات کم استفاده میشود. بهمنظور افزایش ویژگیهای هموستازی، همراه با کیتوزان و سایر بندآورندههای دیگر استفاده میشوند. تثبیت کیتوزان از طریق فعالسازی فیلم توسط تکنولوژی پلاسما و استفاده از لینکرهای اتصالی صورت میگیرد. نشانهای تجاری این فیلمها شامل Bioclusive, Mefilm, OpSite, Flexigrid, Tegaderm هستند.
- بندآورندههای پلیساکاریدی Polysaccharide Hemosphere; Trauma DEX
نوع دیگری از بندآورندههای جاذب میکروسفرهای پلیساکاریدی متخلخلی به فرم پودراند که در محل زخم با جذب خون متورم شده و با تغلیظ عوامل لخته کننده مانند پلاکتها و گلبولهای قرمز منجر به تسریع توقف خونریزی میشوند. این بندآورندهها نسبتاً ارزانقیمتاند و استفاده از آنها نیازی به آمادهسازی ندارد و دارای نیمهعمر بالا و زیستسازگاری خوبی هستند.
- بندآورندههای پلی اکریل آمید Polyacrylamide Hydrogel; Bio hemostat
این بندآورنده نوع دیگری از میکروسفرهاست که مشابه با Trauma DEXدر محل خونریزی به واسطه جذب خون و مایعات متورم شده و سدی را در برابر جریان خون ایجاد میکند. Bio hemostat از دو جز تشکیلشده، قسمت متخلخلی از جنس پلیاکریلآمید که قابلیت تورم سریع را دارد و یک پوشش بیرونی از جنس پلیمرهای الاستومری مانند کوپلیمر استات یا ونیل اتیلن که میتواند با عوامل مختلف آنتیبیوتیکی تیمار شود و معمولاً وقتی به کار گرفته میشود که بندآورنده در محل زخم باقی بماند.
- بندآورندههای زئولیت Mineral Zeolites; Quikclot
Quikclots پودرهای گرانولی از مواد معدنی مثل اکسیدهای سیلیکونی،آلومینیومی، منیزیمی و… اند که بهسرعت خون و مایعات را در محل زخم جذب کرده و با تغلیظ فاکتورهای انعقادی منجر به تقویت هموستاز میگردند. جذب آب توسط Zeolites یک پروسه گرمازا است این موضوع باعث افزایش دما در محل جراحت میشود. در مطالعات حیوانی افزایش دما از 42 تا 72 درجه گزارش شده است که عوارضی ازجمله سوختی، احساس درد و بیحسی را در پی داشته است. بهمنظور رفع این محدودیت تولیدکنندگان زئولیت را قبل از استفاده هیدراته میکنند. از پیش هیدراته کردن این مواد معدنی منجر به کاهش میزان جذب آب و واکنش گرمازای آن میگردد. بر اساس گزارشات در دسترس در هنگام استفاده از این فرم پیش هیدراته، دما نهایتاً تا 42 درجه افزایش پیداکرده که نشاندهنده عملکرد بهتر این فرم از بندآورنده است. روش دیگر تعدیل واکنشهای گرمازای این نوع از بندآورندهها استفاده از زئولیت به همراه فوم یا گاز است که باعث کاهش میزان ماده معدنی مورد استفاده میشود. Quikclotsدارای ویژگیهای مشابه Trauma- DEX از جمله خنثی بودن، نیمهعمر بالا، استفاده آسان و هزینه کم (ده دلار به ازای هر بسته) اند.
3-بیوچسبهای بندآورنده خونریزی
ویژگی چسبندگی و اتصال محکم به بافت محل جراحت در کنار اثر تامپونی ساز و کار اصلی بیوچسبها در توقف خونریزی است.
- بیوچسب گلوتارآلدهید و آلبومین Glutaraldehyde Cross- Linked Albumin; BioGlu
این نوع از بندآورندهها در سال 1999 با نام تجاری BioGlu توسط FDA تائید و وارد بازار شدند. اجزای این بندآورنده شامل 10% گلوتارآلدهید و 45% سرم آلبومین است که در یک کارتریج جداگانه نگهداری و در هنگام استفاده در محل زخم باهم ترکیب میشوند. در پروسه ادغام این اجزا، گلوتارآلدهید با لیزین موجود در آلبومین کراسلینک شده و به ماتریکس خارج سلولی و سطح سلولهای محل زخم به فرم یک داربست محکم متصل میشود. این بندآورنده در عرض 2 دقیقه تحت هر شرایطی ازجمله شرایط دمایی متغیر یا رطوبت در محیط با حداکثر قدرت اتصالی خود متصل میشود. BioGlu در جراحیهای مختلفی ازجمله جراحیهای قلبی و عروقی موفق بوده است. اگرچه استفاده از آن در کودکان یا نوجوانان که امکان رشد اعضای آنها وجود دارد، پیشنهاد نمیشود.
- بندآورندههای سیانوآکریلامید Synthetic Agent Cyanoacrylate; DermaBond
در این نوع از بندآورندهها از مونومرهای سیانوآکریلات استفاده شده که در حضور آب بهسرعت پلیمریزه و به سطوح مجاور خود میچسبند. در سال 1940سیانوآکریلات توسط Harry Coover گزارش و با نشان تجاری Super Glue وارد بازار شد. در طول جنگ ویتنام از این بندآورنده بهمنظور کاهش میزان خونریزی سربازان زخمی تا انتقال آنها به مراکز درمانی استفاده شد که تا حدود قابلتوجهی نیز موفق بود. باوجود قابلیت بالای آن در بندآورندن خونریزی، تخریب پلیمر سیانوآکریلات منجر به تولید مواد جانبی مانند سیانو استات و فرمالدهید در محل زخم میشود که خود عوارضی ازجمله پاسخهای التهابی و تأخیر درترمیم زخم را در پی دارد. بهمنظور توسعه این بندآورنده، پلیمرهای با تخریبپذیری کمتر مانند 2-اکتیل سیانوآکریلات با نشان تجاری Derma Bondمورد استفاده قرارگرفتهاند که با حداکثر قدرت اتصالی در عرض 2 دقیقه یک چسب قوی درعینحال انعطافپذیر را در محل جراحت تشکیل میدهند و از لحاظ زیستسازگاری نیز در مقایسه با باندهای استاندارد هیچ عوارض جانبی خاصی ازجمله التهاب یا عفونت در محل جراحت برای آنها گزارش نشده است.
4-بندآورندههای فعال
گروهی از بندآورندهها با تشکیل لخته در محل جراحت موجب توقف خونریزی میشوند. این محصولات شامل غلظتهای بالای فیبرنوژن (فیبرین)، ترومبین،کلاژن و ترکیباتی مانند کلسیم و فاکتورهای انعقادی (XIII) و… اند. اگرچه این اجزا به طور طبیعی در زخم حضور دارند اما تغلیظ این عوامل باعث تسریع لخته شدن خون میشود.
- بندآورندههای کلاژنی Microfibrillar collagen (MFC)
MFC برای اولین بار توسط Hait در سال 1970 معرفی شد، دارای فرم پودر نرم و سفید رنگی با منشأ کلاژن گاوی است و قابلیت تورم را دارد. همین فرم پودری پس از فشردهسازی به فرم ورقهای نیز استفاده میشود. فرم ورقهایMCF سطح بسیار زیادی را برای جذب اجزای خون ازجمله پلاکتها ایجاد میکند. با تجمع پلاکتها و فعالسازی آنها هموستاز در عرض 2 تا 5 دقیقه صورت میگیرد. MFC باید توسط ابزارهای خشک جراحی در محل زخم قرار گیرند زیرا تمایل به چسبیدن به دستکش را دارد. نشانهای تجاری CoStasis و Floseal نوع متفاوتی از بندآورندههای کلاژنیاند. Flosealدسته دیگری از بندآورندههای کلاژنی است که برای اولین بار توسط شرکت Baxter معرفی شد این نوع از بندآورنده ترکیبی از ماتریکس ژلاتینی با منشأ کلاژن گاوی و گرانولهای حاوی ترومبین است. ماتریکس ژلاتینی در هنگام تماس با خون متورم شده و مثل یک تامپون عمل میکند، ترومبین نیز از طرف دیگر در محل خونریزی آزاد و فرآیند لخته شدن را تسریع میکند. این دو عامل درمجموع باعث شده که Floseal اثر هموستازی قابلتوجهی را نسبت به سایر بندآورندهها مانند GelFoam – Thrombin از خود نشان دهد. دسته دیگر از بندآورندههای کلاژنی با نام CoStasis شناخته میشوند که یک کامپوزیت مایع از ماکروفیبرهای کلاژنی و ترومبین است که بر روی سطح زخم اسپری میشود. Vitagel نشان تجاری دیگری از این نوع بندآورنده است که از فیبرهای کلاژنی – سلولزی و ترومبین در ترکیب با پلاسمای خود بیمار استفاده میکند. بهطوریکه در پروسه جراحی 10 میلیلیتر خون از بیمار گرفته و سانتریفیوژ میگردد سپس پلاسما جمعآوریشده توسط یک سیستم تزریق دوتایی با سایر اجزا در محل جراحت ترکیبشده و منجر به توقف خونریزی میگردد. استفاده از این بندآورنده نیازمند آمادهسازی و تجربه است. همچنین هزینه تولید آن نیز بالاست.
- بندآورندههای فیبرینیFibrin -based materials, Fibrin sealents, Fibrin Glue
فیبرینوژن و ترومبین اجزای اصلی تشکیل لخته و فیبرین محصول نهایی فرآیند لخته شدن است. اثر هموستازی فیبرین از قرن 20 شناخته شده و از آن زمان به بعد محصولات فیبرینی یکی از مهمترین عوامل بندآورنده خونریزی محسوب میشود. کاربرد وسیع بندآورندههای فیبرینی در سال 1960 با توسعه تکنولوژی CHON و تولید غلظت بالای فیبرینوژن از پلاسما امکانپذیر شد. استفاده از چسب فیبرینی تا سال 1970 به دلیل آلودگیهای ویروسی مورد تائید FDA قرار نگرفت. مهمترین عامل در استفاده از این نوع بندآورندهها ترکیب پیشسازهای ترومبین و فیبرینوژن در محل خونریزی است این مایع پیشساز قدرت چسبندگی بسیار بالایی حتی نسبت به فیبرین از پیش پلیمریز شده، دارد. مقاومت مکانیکی چسب فیبرینی توسط غلظت فیبرینوژن تعیینشده و میزان غلظت ترومبین مشخصکننده سرعت تشکیل لخته و قدرت کششی بندآورنده است. نیمهعمر کوتاه محصولات فیبرینی مایع و نیاز به آمادهسازی و ترکیب قبل از استفاده، منجر به بکارگیری فیبرین بهصورت خشک در قالب فوم یا بانداژ گردید. باوجود موفقیت این محصولات در کنترل خونریزی، به دلیل هزینه بالای تولید (1000 دلار به ازای هر قطعه کوچک) استفاده از آنها محدود است. از معایب دیگر این نوع از بندآورنده شکنندگی آنها است بهطوریکه بانداژهای فیبرینی اغلب در هنگام استفاده توسط افراد کمتجربه آسیب میبینند که خود نوع دیگری از محدودیت در بهکارگیری آنهاست.
- پپتیدهای و پروتئینهای سنتزی Protein/Peptide Derivatives
دستهای دیگری از بندآورندهها پروتئینها و پپتیدهای سنتزیاند که بهواسطه ویژگیهای بیوشیمیایی خود (مکانیسم فعال) و هم از طریق فیزیکی، باعث توقف خونریزی میشوند. مکانیسم عمل آنها بهواسطه خاصیت چسبندگی به اجزای خون است. بهطوریکه این بندآورندهها ماتریکسی( هیدروژلی) را تشکیل میدهند که اجزای خون ازجمله گلبولهای قرمز و پلاکتها در آنها گیر افتاده و درنهایت یک سد فیزیکی را در برابر جریان خون ایجاد میکنند. نمونهای از این بندآورنده، نانوفیبرهای پپتیدیRADA-16 است که بهواسطه بار مثبت و سایر ویژگیهای بیوشیمیایی خود به سطح گلبولهای قرمز متصل شده و آنها را گیر میاندازند. یکی از محدودیتهای کاربرد وسیع این بندآورندههای پپتیدی، غلظت بالای مورد نیاز در هنگام استفاده به صورت محلول است. همچنین به دلیل ماهیت مایع خود در کنترل خون ریزی در زخمهای با خونریزی شدید، به دلیل جدا شدن از محل جراحت موفق نیستند.